تحولات منطقه

۵ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۸
کد خبر: ۴۹۶۰۳۷
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

فاجعه اسفناک اما قابل پیش‌بینی آتش سوزی ساختمان ۱۷ طبقه پلاسکو در خیابان اسلامبول تهران(خیابانی که نام آن جمهوری اسلامی گذاشته شده و شامل خیابان های شاه آباد، اسلامبول یا استانبول قدیم، میدان مخبر الدوله، خیابان شاه یا نادری قدیم است) هزار عبرت برای مسؤولان کشور بویژه مسؤولان تهران داشت و به نظرم می‌تواند مبداء اتخاذ روش‌های نوین و بازدارنده در آینده قرار گیرد.

خیابان اسلامبول تاریخی حدود ۱۵۰ ساله دارد. این خیابان از عصر مشروطه به بعد مرکز ثقل تجاری و اجتماعی و حتی سیاسی تهران شناخته شد.

جای بازار تهران را که در گذشته‌ها قلب تپنده تهران تلقی می‌شد گرفت. صدها بیش از هزار مغازه و محل اداری و تجاری و کافه و رستوران و بیسترو (رستوران سرپایی) در آن از سال های ۱۳۱۰ تا ۱۳۴۰ تأسیس شد، بازار ماهی فروشی و مرغ و ماکیان و میوه فروشی آن پشت سفارت ترکیه محل تردد خانم های تهرانی بود و پس از جنگ جهانی و اشغال ایران سپاهیان آمریکایی و انگلیسی و شوروی و لهستانی و کانادایی و انواع درجه داران مستعمراتی هند انگلیس و سایر ملل متفق در آنجا رفت و آمد می‌کردند. در فروشگاه های آن خیابان تمام کالاهای دنیا به فروش می‌رسید. سینماهای تهران، پارک، برلیان، مایاک(سهیلا) و چند سینمای دیگر(مانند آریا) در این خیابان مردم را به تماشای فیلم های آمریکایی و آلمانی و فرانسوی و روسی و انگلیسی و عربی و بعدها هندی و ایتالیایی دعوت می‌کرد.

اولین فروشگاه کالباس و سوسیس و ژامبون در مغازه خزر در این خیابان مردم را با این خوردنی‌های گوشتی و نیز قوطی خاویار آشنا کرد. اسلامبول که بستنی فروشی‌های معیلی سر لاله‌زار و کافه رستورانی سر کوچه مهران شهرت آن را صد چندان می‌کرد و آجیل فروشی‌های واقع در آنجا آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها را برای خرید خشکبار به این خیابان می‌کشاند در طول دهه پنجاه کم کم رونق و اعتبار خود را به خیابان های بالای شهر مانند تخت جمشید (طالقانی) و تخت طاووس (شهید مطهری) و سایر خیابان ها باخت و امروزه بیشتر طلافروشی‌ها و جواهرفروشی‌ها در این خیابان قرار دارند.

ساختمان پلاسکو بین سال های ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۱ با سرمایه برادران کلیمی القانیان بنا شد. در طبقه آخر ساختمان رستوران گل که به صورت سلف سرویس بود با غذاهای گوارا و ارزان خود هر روز محل مراجعه چند هزار نفر بود.

به تصاویر دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بنگرید. این ساختمان باعظمت و شامخیت رفیع خود هیبت و زیبایی خاصی دارد ساختمان آلومینیوم در خیابان نادری و شاه سابق نیز تنها رقیب آن بود به هر ترتیب قوانین ناقص و مبهم مانع از توجه هیأت مدیره به اخطارهای شهرداری، آتش نشانی و وزارت کار شد، شاید مانع عمده آن بود که  این آسمانخراش متعلق به بنیاد مستضعفان بود که ساختار گسترده و دیوان سالاری وسیعش مانع از آن می‌شد شهرداری و وزارت کار و آتش نشانی با قدرت و قاطعیت وارد عمل شوند.

به هر ترتیب ۶۵۰ واحد تولیدی پوشاک در این آسمانخراش مستقر بود. من نمی‌دانم آیا در آسمانخراش‌های نیویورک و شیکاگو و لندن و توونتو و حتی شانگهای واحدهای تولیدی اجازه کار و فعالیت دارند؟ آیا می‌توان صدها تن پنبه و پوشاک و انواع پارچه‌ها را در اتاق های ۳۸ متری نگاهداری کرد. از دیدن انبارهای سیم و وسایل برقی در خیابان لاله‌زار وحشت کردم اگر روزی برق جرقه‌ای بزند یا آدم بی‌مبالاتی سیگار نیمه روشن را به زمین پرتاب کند چه بر سر لاله‌زار خواهد آمد. آتش نشانی باید از همین فردا قاطعانه بازرسان خود را به تمام ساختمان‌های بلند و خطرناک تهران اعزام دارد. حتی بازار تهران که یادگار اوایل قرن بیستم است مورد بازرسی قرار گیرد. برای ایمن سوزی تهران نباید کارها به کمیسیون برود. باید هیأت‌های بازرسی متحرک به نواحی خطرآفرین اعزام شده تصیممات در اسرع وقت اعلام و ابلاغ شود. خدا نکند زلزله‌ای روی دهد. اساساً چرا واحدهای تولیدی باید در آسمانخراش مستقر گردند. به آن‌ها در محل وسیعی زمین و تسهیلات کارگاه سازی داده شود تا به فعالیت بپردازند.

رئیس بنیاد مستضعفان وعده داد این ساختمان را دو ساله خواهند ساخت؟ جداً؟ واقعاً؟ آیا بهتر نیست هم اکنون هیأتی برای ایمن سازی ساختمان آلومینیوم تعیین شود؟

آتش نشانی منتهای همت و حمیت و جان فشانی خود را نشان داد. آتش نشانان غیرتمند تهران نشان دادند که تا چه اندازه وظیفه شناس و مسؤولیت پذیرند. اسامی و تصاویر آتش نشانان باید در مطبوعات چاپ و به صورت لوحه‌ای در مراکز مهم شهر نصب شود. بدون طی مراحل فرساینده اداری باید حقوق و مزایا و پاداش ایثارگری آنان فوراً به خانواده‌شان پرداخته شود و تحت سرپرستی شخص شهردار تهران قرار گیرند که مرد غیرتمند و جدی و شرافتمندی است و از اولین لحظات بروز حادثه در محل حضور یافت.

آن مقام بنیاد شهید که آتش نشانان را شهید ندانسته، شهید خدمتی نامیده و با آن لحن سرد زشت در خور نکوهش تأکید غیرلازم کرده که در قبال آنان وظیفه‌ای ندارد و باید توبیخ و حتی برکنار شود. این چه لحن زشت و زننده‌ای است در حالیکه خانواده‌های آتش نشانان غیور نگران حال آنان هستند. پشت میز عریض و طویل اداره‌ات نشسته‌ای و درباره این غیرتمندان به کار می‌بری؟ به هر ترتیب همه مسؤولان باید پنبه غفلت را از گوش درآورده بدانند که این خطر پیوسته وجود دارد و خفتن در نهایت آسودگی خاطر خیانت است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.